..♥♥..................
تلگرام جان
جانم به فدای تکنولوژی ات
هر روز بهتر از دیروز
کمی آرام تر
قابلیت حذف و ادیت پیام کم بود
این ربات ها چیست به جانمان انداختی؟!؟
هر روز پیامی می آید که
چگونه با استفاده از ربات، بفهمیم چه کسانی عکس پروفایلمان را بازدید یا ذخیره کرده اند
هر روز با ترس واقعیت داشتن سپری میشود
که مبادا واقعیت داشته باشد
که مبادا دست دلمان پیشش رو شود
رحمی کن
سهم من از او
همین عکس هایش است
همین هایی ک گاهی ۳۲ مرواریدش را با سخاوت به نمایش گذاشته
گاهی هم اخم کرده و با ابهت به لنز دوربین خیره شده
اینکه بخواهد بفهمد هر روز قبل خواب میبوسمش
هر روز خسته از زندگی فقط به عکس هایش خیره میشوم و از بد روزگار برایش میگویم
دلنشین نیست به ولله
اصلا دل لامصب من به کنار دندش نرم میخواست عاشق نشود
بک گراند گوشی ام چی
جواب آن را چگونه بدهم ؟
بگویم دیگر نمیتوانم عکس هایش را سیو کنم ؟
چرا چون میفهمد ابرو حیثیت مان به باد میرود ؟
اخر مگر این حرف ها حالیش است ؟
نه به ولله
بیا و فکـری کن پیشرفت تاجایی قابل تحسین است
زیاد که بشود دست دل میلیون ها ادم رو میشود
..♥♥..................
^^^^^*^^^^^
گوشه ی چادر مادرم را میگرفتم
باهم میرفتیم مخابرات نبش کوچه ششم
میگفتند مخابرات
اما اسمش اصلا مخابرات نبود که
همیشهی خدا هم شلوغ بود
نوبت میگرفتیم و مینشستیم
بعد از چند دقیقه صدا میزدند و میگفتند خانم فلانی کابین شمارهی سه
یک اتاقک چوبی نیم در نیم
یک تلفن قدیمی و کثیف روی دیوار
و بوی عرق نفر قبلی
اما چه ذوقی داشتیم
تقریبا هر دو روز یک بار میآمدیم تلفن میزدیم و چند دقیقهای با پدربزرگ و مادربزرگم حرف میزدیم
محل ما سیمکشی تلفن نداشت که
آنها هم که داشتند وضعشان تقریبا همین بود
حرف زیاد داشتیم
اما مجبور بودیم زود قطع کنیم
قطع نمیکردیم خودش قطع میشد
ارتباط ها کم بود
اما با جان و دل
با ذوق و شوق
حرف ها هیچوقت تکراری نمیشد
همه برای هم وقت داشتند
هیچکس تیک دوم تلفنش را برنمیداشت
که مثلا صدایت را هنوز نشنیده ام
هیچکس حرف هایش را ادیت نمیکرد
دوستتدارم هایش را پاک نمیکرد جایش نقطه بگذارد
وقتی میگفت دلم برایت تنگ شده
شک نداشت که میگفت
صدا را که نمیشد پاک کرد
میرسید
گروه هم نداشتیم
اما هروقت تلفن میزدیم حتما یکی بود که آنلاین باشد و جوابمان را بدهد
آن روزها
یک مخابراتِ نبش کوچهی ششم بود و یک دنیا عشق
که همه را از سیمهای تلفنش رد میکردیم
اما امروز
یک دنیا وسیلهی ارتباطی
که یک "دلم برایت تنگ شده" از امواجشان رد نمیشود
اگر هم رد شود، میشود پاکش کرد
میترسم در بروز رسانی بعدی
همدیگر را هم بتوانیم پاک کنیم
مادربزرگ هم که چت بلد نیست
راستی
...چادر مادرم
^^^^^*^^^^^
رضا باقری